رئیس جمهور در کشور به مثابه لکوموتیورانی است که مسیر و نحوه حرکت او بستگی بسیار زیادی به ریل گذاری های متعدد و به ويژه ساختاری (‌ راهبرد های ملی ) دارد ، اما در تحلیل های رایج که شیوه منسوخ "شخصیت محوری" را اساس کار قرار می‌دهند رئیس جمهور به مثابه راننده سواری کوچکی است که می تواند در هر مسیر دلخواه و با کیفیت موردنظرش حرکت کند.

به گزارش گویای صنعت، جعفر قنادباشی کارشناس مسایل خاورمیانه نوشت؛

(( رئیس جمهور در کشور به مثابه لکوموتیورانی است که مسیر و نحوه حرکت او بستگی بسیار زیادی به ریل گذاری های متعدد و به ویژه ساختاری (‌ راهبرد های ملی ) دارد ، اما در تحلیل های رایج که شیوه منسوخ “شخصیت محوری” را اساس کار قرار می‌دهند رئیس جمهور به مثابه راننده سواری کوچکی است که می تواند در هر مسیر دلخواه و با کیفیت موردنظرش حرکت کند.))

(( آیا پیروزی و یا شکست ترامپ در انتخابات آمریکا ، تعیین کننده نوع روابط با ایران و نحوه سیاست آمریکا در منطقه است ؟

◀️ در اکثر تحلیل هایی که طی دو ماه گذشته در خصوص رویدادهای مرتبط با انتخابات ریاست جمهوری ارائه شده، بطور شگفت آوری، قدیمی ترین و منسوخ ترین روش های تحلیل مسائل سیاسی مورد بهره برداری قرار گرفته و از فنون مطرح در روانشناسی و شخصیت شناسی آنهم تنها در خصوص نامزدها، استفاده شده است . شیوه ای که در گذشته های دور برای تحلیل تحولات کشورها و تشریح روابط میان آنها مورد استفاده قرار می گرفته و موارد بیشمار آن در تاریخ کشورها از جمله کشور خودمان بچشم می خورد چنانکه ریشه تهاجم مغولان به ایران را به شخصیت چنگیزخان نسبت داده شده و علل جنگ های ایران و یونان به شخصیت هایی همانند داریوش و خشایار شاه.
البته در دوران معاصر و حتی درسال های اخیر بر اساس این شیوه منسوخ و غیر علمی، علل آغاز جنگ ایران و عراق به ویژگی های شخصیتی صدام حسین و علل جنگ اوکراین و روسیه به ویژگی های شخصیتی زلنسکی و پوتین نسبت داده می شود و ابن درحالی است که در دانش روابط بین المللی این نوع شیوه های تحلیل اعتباری ندارد.

شاهدیم که در خصوص انتخابات امریکا نیز استفاده از این شیوه منسوخ شده در اکثر قریب به اتفاق تحلیل ها مورد استفاده قرار گرفته و عوام زدگی های موجود در نگرش به مسائل انتخاباتی را تشدید کرده است‌.
افرادی که در باره انتخابات آمریکا اظهار نظر می کنند بجای تحلیل جریان های سیاسی و تشریح تقابل و تعادل این جریان ها در انتخابات آمریکا از دریچه روانشناسی و شخصیت شناسی به ترامپ و کامارا هریس می پردازند حالا آنکه پرداختن به شخصیت این دو، تنها می‌تواند جوابگوی انتظارات بخش کم سوادتر جامعه باشد و بخش نخبگانی انتظارات بیشتری دارند تا تحلیلگران از دریچه دانش سیاسی و علم روابط بین الملل به تحلیل رویدادهای انتخاباتی بپردازند آنهم ‌ به این دلیل بسیار روشن که:
رئیس جمهور در کشور به مثابه لکوموتیورانی است که مسیر و نحوه حرکت او بستگی بسیار زیادی به ریل گذاری های متعدد و به ویژه ساختاری (‌ راهبرد های ملی ) و از آن مهم‌تر برآیند تعامل و تقابل جریان های صاحب قدرت سیاسی و اقتصادی دارد و بدون توجه به این ارتباط و وابستگی تحلیل ها نمی تواند تشریح کننده واقعیت باشند چنانکه در تحلیل های رایج که شیوه منسوخ “شخصیت محوری” را اساس کار قرار می‌دهند, رئیس جمهور به مثابه راننده سواری کوچکی است که می تواند در هر مسیر دلخواه و با کیفیت موردنظرش حرکت کند….. (‌ ادامه دارد)
(جعفر قنادباشی)