احمد الشرع، رئیس ‌دولت موقت سوریه، نخستین مقام ارشد سوری است که پایش به کاخ سفید باز شده است. روابط سوریه و ایالات متحده از دهه 40 میلادی تا پایان کار بشار اسد، همواره تیره و تحت تأثیر روابط با دیگران و منافع آمریکا در خاورمیانه بوده است. سوریه، کشوری که روزگاری بندر طرطوس آن میزبان ناوهای شوروی بود، امروز همچنان درگیر تحریم‌ها، سرقت نفت و اشغال خاک خود و رؤیای بازسازی است.

به گزارش گویای صنعت، احمد الشرع، رئیس ‌دولت موقت سوریه، نخستین مقام ارشد سوری است که پایش به کاخ سفید باز شده است. روابط سوریه و ایالات متحده از دهه ۴۰ میلادی تا پایان کار بشار اسد، همواره تیره و تحت تأثیر روابط با دیگران و منافع آمریکا در خاورمیانه بوده است. سوریه، کشوری که روزگاری بندر طرطوس آن میزبان ناوهای  روابط میان سوریه و ایالات متحده طی دهه‌ها همواره پیچیده بوده و روابط دو کشور به ندرت روز خوشی به خود دیده است. با این‌ حال احمد الشرع خود را نماینده‌ای می‌داند که می‌تواند دمشق را از پیچ‌های فعلی با اتکا بر روابط خوب با غرب عبور دهد. اما دلیل اختلافاتی که باعث شد سوریه و آمریکا همواره با یکدیگر زاویه داشته باشند، چیست؟

برای اینکه بتوانیم در مورد اختلافات میان سوریه و ایالات متحده صحبت کنیم، نیاز داریم به چند موضوع مختلف بپردازیم. سوریه یکی از کشورهای خاورمیانه است که همواره ارتباط نزدیکی با شرق داشته و به‌ نوعی متحد با روسیه بوده است. در دوران اتحاد جماهیر، حزب بعث سوریه وارد همکاری‌های گسترده‌ای با شوروی، به‌ویژه در عرصه نظامی شد. به‌ طوری که بندر طرطوس، یکی از بنادر مهم سوریه در دریای مدیترانه، به‌نوعی در اختیار شوروی قرار داشت که پس از رفتن بشار اسد، می‌توان گفت این حضور تقریبا پایان پیدا کرد.

از این نظر، سوریه که در زمره کشورهای متحد شوروی سابق قرار داشت و گرایش زیادی به روسیه داشت، طبیعتا در حوزه متحدان آمریکا قرار نمی‌گرفت و هیچ‌گاه طی دوران بعد از استعمار توسط فرانسه، همکاری‌های گسترده‌ای با آمریکا نداشت.

مسئله بعدی مربوط به همکاری سوریه با جریان مقاومت است. همان‌طورکه می‌دانیم، اسرائیل یکی از اصلی‌ترین متحدان منطقه‌ای آمریکا در خاورمیانه است و گروه‌های مقاومت فلسطینی و دیگر نیروهای ضداسرائیلی در منطقه، همواره از خاک سوریه به‌ عنوان محل رفت‌وآمد و گفت‌وگو استفاده می‌کردند. خود سوریه نیز در جنگ سال ۱۹۶۷ میلادی (۱۳۴۶ شمسی) بخشی از خاک خود را از دست داد؛ منطقه جولان که بسیار استراتژیک است، از آن زمان در اشغال اسرائیل قرار دارد. اسرائیل، متحد غربی‌ها، این منطقه را به اشغال خود درآورد و بعدها پارلمان اسرائیل (کنست) آن را در خاک خود ادغام کرد.

پس از جنگ ۱۹۶۷ و برقراری آتش‌بس، روابط میان سوریه و اسرائیل همواره در وضعیت «نه جنگ، نه صلح» باقی ماند. از این نظر، چون آمریکایی‌ها مدافع اسرائیل بودند، روابط میان سوریه و آمریکا هم نزدیک نشد. سوریه، اسرائیل را اشغالگر می‌دانست و همواره بر بازپس‌گیری خاک اشغالی خود تأکید داشت.

خط و مشی آمریکا در خاورمیانه دو محور دارد: حفظ امنیت اسرائیل و حفظ خطوط انتقال نفت و گاز از منطقه به جهان خارج. در اجرای این سیاست‌ها به‌ طور طبیعی سوریه را در مقابله با منافع آمریکا قرار می‌داد. از یک سو، سوریه محل رفت‌وآمد و حمایت از گروه‌های مقاومت بود و از سوی دیگر، حاضر به مذاکره یا سازش با اسرائیل نشد. پس از آنکه کشورهایی چون مصر و اردن وارد روند صلح با اسرائیل شدند، سوریه همچنان بر مواضع خود باقی ماند و روابطش با اسرائیل عادی نشد. از این رو نیز با سیاست‌های آمریکا که خواستار عادی‌سازی روابط اعراب و اسرائیل بود، در تضاد قرار گرفت.

 نزدیکی سوریه با ایران چطور بر روابط آمریکا و سوریه اثر داشت؟

همکاری سوریه با جمهوری اسلامی ایران و حزب‌الله لبنان نیز از دیگر دلایل مخالفت آمریکا با دمشق بود. سوریه حلقه‌ای مهم در محور مقاومت به شمار می‌رفت و نقش مؤثری در حمایت از حزب‌الله لبنان در برابر اسرائیل و در اجرای سیاست‌های ایران در منطقه داشت. از این رو، اختلاف میان آمریکا و اسرائیل با سوریه تشدید شد.

 سوری‌ها چه رویکردی در قبال ایالات متحده دارند؟‌ آیا آنها هم از نظر تاریخی با ایالات‌متحده دچار تضادند؟

مردم سوریه با آمریکایی‌ها روابط مطلوبی ندارند. یکی از دلایل آن به مسئله داعش مربوط می‌شود. پس از ظهور داعش در شمال عراق و سوریه، بسیاری معتقد بودند که آمریکا و متحدانش به‌نوعی در شکل‌گیری و تجهیز این گروه نقش داشتند. سوریه با این سیاست‌ها به‌شدت مخالف بود، زیرا داعش یکی از خطرناک‌ترین و خشن‌ترین گروه‌های تروریستی بود که به گفته ترامپ، دموکرات‌ها آن را ایجاد کردند. این گروه بخش‌های وسیعی از خاک سوریه را در اشغال خود گرفت و کشور را با تهدید جدی مواجه کرد.

پس از آن، آمریکا به بهانه مبارزه با تروریسم، حضور نظامی در خاک سوریه پیدا کرد و در شمال شرق این کشور پایگاه‌های نظامی ایجاد کرد. این حضور نظامی همچنان ادامه دارد و یکی از دلایل اصلی مخالفت سوریه با آمریکاست.

مسئله بعدی، موضوع سرقت نفت سوریه است. سوریه منابع نفتی خوبی در شمال کشور، در نزدیکی مرزهای ترکیه دارد. در آن مناطق نیز مشاهده می‌شود که آمریکایی‌ها همچنان بدون اجازه دولت سوریه، به استخراج و انتقال نفت ادامه می‌دهند و نفت سوریه را سرقت می‌کنند.

این موارد دلایل مخالفت سوریه با آمریکاست. در واقع، اگر قرار باشد این مخالفت‌ها کاهش یابد و درهای اقتصادی سوریه به روی جهان باز شود، باید دید آیا در هر دو طرف تمایلی در این زمینه وجود دارد یا خیر.

 سوری‌ها توقع دارند ترامپ و دولت آمریکا با لغو قانون سزار به بازشدن درهای سوریه به روی جهان کمک کند. ترامپ به‌ظاهر این قانون را متوقف کرده، اما در کنگره مخالفت‌هایی وجود دارد. آیا می‌توان انتظار داشت که پس از دهه‌ها اختلاف قوانین سزار لغو شود و با برداشته‌شدن تحریم‌ها اوضاع سوریه بهبود پیدا کند؟

با توجه به تاریخچه روابط دو کشور و مخالفانی که در هر دو طرف وجود دارد، بسیار بعید به نظر می‌رسد که این دشمنی دیرینه به دوستی تبدیل شود.

خود احمد الشرع یا جولانی یا طرفداران نزدیک به او گرایش‌های ضداسرائیلی و ضداستعماری دارند؛ گرایش‌هایی که هرچند هنوز به‌ طور علنی مطرح نشده‌اند، اما برای آمریکایی‌ها روشن است. به همین دلیل، ایالات متحده نمی‌تواند به رهبری که دارای گرایش‌های اسلامی و ضداسرائیلی است اعتماد کند. از این‌ رو، بعید است حتی شخص ترامپ هم در عمل مرزهای روابط را باز کند و تحریم‌ها را به کلی بردارد. یکی از موانع جدی در مسیر روابط دو کشور، اسرائیلی‌ها هستند. اسرائیل به‌ طور حتم به آمریکایی‌ها توصیه خواهد کرد که روابط واشنگتن و دمشق به‌گونه‌ای پیش برود که سوریه هیچ‌گاه به کشوری قدرتمند تبدیل نشود. اسرائیل نگران است که سوریه بتواند اقتصادی قوی و باثبات ایجاد کند، زیرا جامعه سوریه به‌طور تاریخی جامعه‌ای ضداستعماری است.

از سوی دیگر، در کنگره آمریکا نیز لابی‌های قدرتمند یهودی با گرایش‌های صهیونیستی حضور دارند که مخالف برقراری روابط دوستانه با سوریه هستند. این گروه‌ها نمی‌خواهند درهای سوریه برای فعالیت‌های اقتصادی جهانی باز شود، زیرا ترکیب اجتماعی و سیاسی سوریه ماهیتی ضداستعمار و ضداسرائیلی دارد.

 در صورتی که این اتفاق نیفتد و تحریم‌های سزار لغو نشوند، این سؤال مطرح است که سوریه چه راهی برای خروج از بحران اقتصادی فعلی دارد؟ در حال حاضر اوضاع اجتماعی و اقتصادی فاصله فراوانی با دوران بشار اسد ندارد، برق به‌ طور مرتب قطع می‌شود و حقوق‌ها بسیار پایین است. حال سؤال این است که بدون رفع تحریم‌ها، این مشکلات چگونه قابل حل است؟

ما باید بدانیم که با برداشته‌شدن تحریم‌ها چه اتفاقی می‌افتد؟ آیا سرمایه‌گذاران غربی راهی سوریه می‌شوند؟ پاسخ‌ احتمالا منفی است. در کشورهایی که ریسک سرمایه‌گذاری بالا‌ست، مانند سوریه کنونی که نه ثبات سیاسی دارد و نه نظامی دموکراتیک، احتمال درگیری هم بالا‌ست. بنابراین، سرمایه‌گذاری در چنین شرایطی انجام نخواهد شد.

از سوی دیگر، آمریکا نیز در حال حاضر با مشکلات اقتصادی متعددی روبه‌روست. سیاست‌های دولت ترامپ، مانند افزایش تعرفه‌ها و اخراج مهاجران، برای مقابله با بحران اقتصادی داخلی طراحی شده‌اند. بنابراین، نه آمریکا و نه دیگر کشورهای غربی در جایگاهی نیستند که بتوانند کمک اقتصادی قابل توجهی به سوریه ارائه کنند. هر‌کس هم ادعای چنین توانی را دارد، باید آن را در عمل ثابت کند، زیرا تاکنون هیچ کمک واقعی در این زمینه انجام نشده است.

با این حال، سوریه می‌تواند راه‌های محدودی برای بهبود وضعیت خود در پیش بگیرد. یکی از این راه‌ها این است که دست‌کم آمریکا هزینه نفتی را که از خاک سوریه استخراج می‌کند، به دولت دمشق بپردازد. اگر فقط همین اتفاق بیفتد، می‌تواند بخشی از مشکلات اقتصادی کشور را کاهش دهد.

سوریه منابع دیگری برای فروش ندارد، اما سواحل مناسبی دارد که در گذشته به‌ صورت اجاره‌ای در اختیار برخی کشورها مانند روسیه قرار می‌گرفت، هرچند این قراردادها هم پایان یافته‌اند. بنابراین، دمشق ناگزیر است برای خروج از بحران، بر توانمندی‌های داخلی خود تکیه کند.

پیش از بسته‌شدن سد فرات توسط ترکیه، آب کافی به سوریه می‌رسید و این کشور از نظر کشاورزی، حتی حدود ۱۳ سال از ایران جلوتر بود. سوریه توانسته بود با کشاورزی نسبتا پیشرفته، بخش زیادی از نیاز غذایی خود را تأمین کند. بنابراین، بهترین راه برای سوریه بازگشت به توانمندی داخلی و احیای بخش کشاورزی است.

لذا اگر منابع نفتی که آمریکا در حال استخراج از سوریه است به‌جای انتقال به خارج و قرارگرفتن در دست گروه‌های شورشی و مسلح، در داخل کشور صرف توسعه شود و اگر درآمد حاصل از آن به مردم سوریه برسد، این کشور می‌تواند بدون نیاز به حمایت آمریکا یا غرب، مسیر بازسازی و استقلال اقتصادی خود را دنبال کند.

گروه‌های شورشی که مخالف دولت الشرع هستند، همچنان از سوی آمریکایی‌ها حمایت و تسلیح می‌شوند. در واقع، آمریکا به‌جای کمک به ثبات سوریه، با ادامه ارسال سلاح و کمک‌های نظامی به این گروه‌ها، به تشدید تنش‌ها در داخل کشور دامن می‌زند. اگر ایالات متحده این کمک‌ها را قطع کرده و از ارسال سلاح و پشتیبانی نظامی به گروه‌های مسلح سوری خودداری کند، سطح تنش‌ها در سوریه به‌ طور قابل توجهی کاهش خواهد یافت.

در حال حاضر بخش مهمی از تنش‌های موجود در سوریه ناشی از همین تزریق نیرو، سلاح و منابع مالی از سوی آمریکا به گروه‌های مخالف داخلی است.

 به صورت خاص هدف احمد الشرع و دونالد ترامپ از دیدار در کاخ سفید چه بود؟

به نظر می‌رسد این دیدارها چندان راهبردی و بلندمدت نیستند، بلکه بیشتر جنبه نمادین و تبلیغاتی دارند. در واقع، هر دو طرف تلاش می‌کنند از این روابط و دیدارها به‌نوعی بهره‌برداری سیاسی کنند. دولت دمشق از این وضعیت برای نمایش مشروعیت خود در سطح بین‌المللی استفاده می‌کند و می‌کوشد خود را به‌ عنوان نیرویی تثبیت‌شده و قابل اعتماد در منطقه معرفی کند؛ پیامی که به‌ویژه خطاب به گروه‌های داخلی سوریه است، به این معنا که من اکنون تثبیت شده‌ام و حتی آمریکا نیز این واقعیت را پذیرفته است.

دونالد ترامپ هم معمولا از دیدار با افرادی که مورد توجه رسانه‌ها هستند استقبال می‌کند. با این حال، این دیدارها به‌منظور رسیدن به توافقی جدی یا اساسی انجام نمی‌شود.

برای مثال، آقای زلنسکی نماد و به نوعی «آبروی غرب» در جنگ اوکراین در برابر روسیه است. زمانی که او به دیدار ترامپ می‌رود، به‌خوبی می‌داند که ترامپ توان کمک نظامی یا سیاسی مؤثری به او ندارد تا بتواند پیروزی قابل‌ توجهی به دست آورد. اما حتی میزان اهمیت و حساسیت پرونده سوریه و شخصیت جولانی برای آمریکا به اندازه اوکراین نیست.

در نتیجه، هدف از دیدارهای اخیر بیشتر در حد تأیید نمادین اوست؛ به این معنا که آمریکا با دیدار از او، به نیروهای داخلی سوریه پیامی می‌دهد مبنی بر اینکه جولانی مورد حمایت ماست. این اقدام در واقع تلاشی است برای تقویت موقعیت داخلی او در برابر سایر گروه‌ها و چهره‌هایی که تمایل دارند جایگزین او شوند.

بنابراین، هدف اصلی این دیدارها تثبیت موقعیت آقای جولانی و اعلام آغاز دور جدیدی از حاکمیت او در سوریه است؛ نه رسیدن به توافقات نظامی یا سیاسی مهم. سوریه پیش‌تر نیز در دوره‌هایی تحت اشغال نیروهای آمریکایی بوده و بعید است که در این دیدار درباره خروج نیروهای آمریکایی یا تنظیم روابط نظامی میان دو طرف توافقی حاصل شود.

اگر آمریکا واقعا جولانی را به رسمیت بشناسد، طبیعتا باید درباره رفت‌وآمد نیروهایش در خاک سوریه با او به تفاهم برسد و ضوابطی را که مورد تأیید اوست امضا کند. از نظر محتوایی، اگر هدف جولانی از این سفر، امضای دو تفاهم‌نامه باشد، یکی درمورد سامان‌دهی رفت‌وآمد نیروهای آمریکایی به سوریه و جلوگیری از ورود و خروج غیرقانونی آنها و دیگری درباره توقف استخراج و صادرات غیرقانونی نفت سوریه. می‌توان گفت این دو توافق‌نامه از ضروری‌ترین نیازهای امروز سوریه هستند.

با این حال، به نظر نمی‌رسد چنین توافق‌هایی در این سفر تحقق پیدا نکرد؛ چراکه هدف اصلی طرف آمریکایی احتمالا این مسائل نیست. سایر موضوعات مطرح‌شده نیز جنبه‌های جزئی‌تری دارند و تأثیر چندانی بر روابط کلان دو کشور نخواهند گذاشت.

در مجموع، دو محور اصلی مورد نیاز سوریه در شرایط کنونی، یعنی تنظیم روابط نظامی و پایان‌دادن به استخراج غیرقانونی نفت، همچنان بدون نتیجه باقی مانده‌اند.