به گزارش گویای صنعت،طی نظر سنجی مردمی از جناب اقای دکتر حمیدرضا عباسی مقدم واقف شدیم علاوه بر ظرفیتهای مدیریتی در وزارت آموزش وپرورش در وزارت ورزش و جوانان ,بنیادشهید و امورایثارگران ،وزارت کارو اموراجتماعی،سازمان نخبگان،وزارت علوم،دربحث های مشاوره بخصوص مشاورعالی رییس جمهور در ارتباط مستقیم مردم و ریاست جمهور در کنترل و نظارت تمام بخش های دولت به معنای کمی و کیفی تبحر دارد و ایشان یک مدیر نخبه و چندظرفیتی است که مارا مجاب کرد،مصاحبه با دکتر حمیدرضا عباسی مقدم در خصوص ویژگیهای یک وزیر ایده ال در وزارت آموزش وپرورش و برای توسعه ورزاتخانه مذکور باید چگونه باشد تا در شٱن و منزلت ملت بزرگ ایران باشد و در شماره بعدی حتما از وزارتخانه های دیگرهم از ایشان خواهیم شنید.
یک وزیر آموزش و پرورش ایده آل باید دارای ویژگی های زیر باشد:
۱٫ تخصص و تجربه در حوزه آموزش و پرورش:
– داشتن سوابق اجرایی و مدیریتی در سیستم آموزشی
– آشنایی عمیق با چالش ها و نیازهای نظام آموزشی کشور
۲٫ دید راهبردی و برنامه ریزی:
– داشتن طرح و برنامه مشخص برای ارتقای کیفیت آموزش
– توانایی تدوین سیاست ها و برنامه های کلان آموزشی
۳٫ رهبری و مدیریت اثربخش:
– توانایی هدایت و نظارت بر اجرای برنامه های آموزشی
– مهارت در ایجاد هماهنگی میان ذینفعان آموزشی
۴٫ دانش و اطلاعات جامع:
– آشنایی با آخرین تحولات و رویکردهای آموزشی در جهان
– اشراف بر قوانین و مقررات حوزه آموزش و پرورش
۵٫ تعامل و ارتباط موثر:
– توانایی گفتگو و تعامل با معلمان، دانش آموزان و خانواده ها
– مهارت در جلب مشارکت همه عوامل در نظام آموزشی
۶٫ تعهد و اخلاق حرفه ای:
– پایبندی به ارزش های اخلاقی و تربیتی
– تلاش برای ارتقای عدالت آموزشی و توسعه همه جانبه
در مجموع، یک وزیر آموزش و پرورش ایده آل باید علاوه بر شایستگی های فردی، دارای ویژگی های مرتبط با حوزه تخصصی خود و رسالت نظام آموزشی باشد.
این مسئله در کشور ایران چند دلیل مهم دارد:
۱٫ عدم ثبات سیاسی و تغییر مکرر دولت ها:
– طی ۴۴ سال گذشته، ۹ رئیس جمهور به قدرت رسیده اند.
– این تغییرات سیاسی موجب تغییر و جابجایی مکرر وزرای آموزش و پرورش شده است.
۲٫ سیاسی بودن انتصابات در آموزش و پرورش:
– در ایران، انتصاب وزیر آموزش و پرورش بیشتر بر اساس جریانات سیاسی و حزبی صورت می گیرد.
– این امر موجب می شود که هر دولت جدید، وزیر مورد نظر خود را منصوب کند.
۳٫ عدم استقلال آموزش و پرورش:
– آموزش و پرورش در ایران به طور مستقیم تحت نظر دولت و وزارت کشور قرار دارد.
– این موضوع باعث می شود که آموزش و پرورش بیش از حد تحت تأثیر تغییرات سیاسی قرار گیرد.
۴٫ فقدان برنامه های بلندمدت:
– در نتیجه تغییر مکرر وزرا، برنامه های آموزشی بلندمدت تهیه و اجرا نمی شود.
– هر وزیر جدید اغلب برنامه های خود را دنبال می کند.
۵٫ عدم توجه به تخصص و تجربه:
– در انتصاب وزرا، معیارهای تخصصی و تجربی کمتر مورد توجه قرار می گیرد.
– در عوض معیارهای سیاسی و جناحی بیشتر نقش ایفا می کنند.
در مجموع، عوامل سیاسی و عدم ثبات در نظام سیاسی ایران، باعث تغییر مکرر وزرای آموزش و پرورش شده است که این امر به ضرر ثبات و پیشرفت آموزشی کشور بوده است.
بله، قطعا می توان از تجربیات سایر کشورها در انتخاب وزیر آموزش و پرورش الگوبرداری کرد. در این زمینه نکات مهمی وجود دارد که کشورهای مختلف به آنها توجه کرده اند:
۱٫ شایستگی علمی و تجربی:
– در بسیاری از کشورها، وزیران آموزش و پرورش از میان افراد با پیشینه تحصیلی و تجربی قوی در حوزه آموزش انتخاب می شوند.
– این افراد معمولا دارای مدارک تحصیلی بالا و سابقه تدریس، مدیریت مدرسه یا اداره آموزشی هستند.
۲٫ استقلال و عدم سیاسی بودن:
– در بعضی از کشورها، وزرای آموزش و پرورش به صورت مستقل و فراجناحی انتخاب می شوند.
– این مسئله به حفظ بی طرفی و استمرار برنامه های آموزشی کمک می کند.
۳٫ مدت زمان تصدی:
– در برخی کشورها، وزرای آموزش و پرورش برای مدت زمان مشخصی منصوب می شوند.
– این امر به ثبات و پایداری در سیاست های آموزشی کمک می کند.
۴٫ تعامل با ذینفعان:
– بعضی از کشورها در انتخاب وزیر، به میزان تعامل وی با معلمان، دانش آموزان، والدین و سایر ذینفعان آموزشی توجه می کنند.
– این ویژگی به افزایش مشارکت و همکاری عمومی در نظام آموزشی کمک می نماید.
لذا با مطالعه و الگوبرداری از تجربیات سایر کشورها، می توان معیارهای مناسب تری برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش در کشور به کار گرفت.
برای افزایش ثبات و پیشرفت آموزش و پرورش در ایران، پیشنهادهای زیر قابل توجه است:
۱٫ ایجاد استقلال آموزش و پرورش:
– جدا کردن آموزش و پرورش از حوزه های سیاسی و قرار دادن آن در چارچوب قوانین و مقررات مستقل.
– تشکیل شورای عالی آموزش و پرورش با حضور صاحبنظران و تصمیم گیری های مستقل از دولت.
۲٫ تقویت معیارهای تخصصی در انتصاب وزرا:
– لحاظ کردن ملاک های علمی، تجربی و مدیریتی در انتصاب وزیر آموزش و پرورش.
– ایجاد ثبات در پست وزارت با حفظ وزیران در طول دوره های طولانی.
۳٫ طراحی برنامه های بلندمدت آموزشی:
– تهیه برنامه های چند ساله توسعه آموزشی با همکاری صاحبنظران.
– اجرای برنامه ها فارغ از تغییرات سیاسی و دولتی.
۴٫ تقویت نقش معلمان و آموزگاران:
– افزایش اختیارات و مشارکت معلمان در طراحی و اجرای برنامه های آموزشی.
– بهبود وضعیت معیشتی و اجتماعی معلمان.
۵٫ ایجاد نظام ارزیابی و نظارت مستقل:
– طراحی سیستم نظارت و ارزیابی مستقل از دولت بر عملکرد آموزش و پرورش.
– استفاده از بازخوردهای این نظام ارزیابی در تصمیم گیری ها.
با اجرای این راهکارها، می توان به افزایش ثبات و بهبود کیفیت نظام آموزشی در ایران امیدوار بود.
برای افزایش مشارکت والدین و جامعه در امور آموزشی، پیشنهادهای زیر قابل توجه است:
۱٫ تقویت انجمن های اولیا و مربیان:
– تسهیل فرآیند تشکیل و فعالیت انجمن های اولیا و مربیان در مدارس.
– تقویت نقش و اختیارات این انجمن ها در تصمیم گیری های آموزشی.
۲٫ ایجاد شوراهای مدرسه و محله:
– تشکیل شوراهایی متشکل از نمایندگان والدین، جامعه محلی و مدیران مدرسه.
– اختیار دادن به این شوراها در برنامه ریزی و اجرای امور آموزشی مدارس.
۳٫ برگزاری جلسات مشاوره و آموزشی والدین:
– برگزاری دوره های آموزشی والدین در زمینه های تربیتی و آموزشی.
– ایجاد فضای مشاوره و گفتگو بین مدرسه و والدین.
۴٫ ایجاد مراکز مشارکت اجتماعی در آموزش:
– راه اندازی مراکزی برای تعامل و همکاری مدارس با نهادهای مدنی و خیریه ها.
– تسهیل مشارکت بخش خصوصی و عمومی در امور آموزشی.
۵٫ ارتقای سواد رسانه ای و دیجیتال والدین:
– آموزش مهارت های استفاده صحیح از فضای مجازی به والدین.
– تقویت مشارکت والدین در امور آموزشی مجازی و آنلاین.
با اجرای این راهکارها، می توان زمینه های مشارکت والدین و جامعه را در امور آموزشی افزایش داد و از ظرفیت های اجتماعی برای بهبود کیفیت آموزش بهره برد.
تجربیات موفق دیگر کشورها در زمینه افزایش مشارکت والدین و جامعه در امور آموزشی وجود دارد که می توان از آنها الگوبرداری کرد:
۱٫ تجربه کشور فنلاند:
– در فنلاند، انجمن های اولیا و مربیان نقش محوری در تصمیم گیری های آموزشی مدارس دارند.
– مشارکت والدین در انتخاب محتوا و روش های تدریس از اصول آموزشی در این کشور است.
– والدین به عنوان همکاران آموزگاران در امور مدرسه فعالیت می کنند.
۲٫ تجربه کشور سنگاپور:
– در سنگاپور، شوراهای مدرسه ای متشکل از مدیران، معلمان و والدین وجود دارند.
– این شوراها در طراحی برنامه های آموزشی و تربیتی مدرسه نقش دارند.
– همچنین مشارکت جامعه محلی و بخش خصوصی در مدارس تقویت شده است.
۳٫ تجربه کشور آلمان:
– در آلمان، نقش اتحادیه های والدین در مدارس بسیار پررنگ است.
– این اتحادیه ها در ارزیابی عملکرد مدارس و معلمان مشارکت دارند.
– همچنین همکاری مدارس با نهادهای جامعه محلی از جمله کلیسا و سازمان های مردم نهاد رواج دارد.
با الهام از این تجربیات موفق، می توان زمینه های مشارکت والدین و جامعه را در نظام آموزشی کشور خود نیز ارتقا داد.
تغییر مکرر وزرای آموزش و پرورش در ایران و همچنین تغییرات متعدد در نظام آموزشی طی چهار دهه گذشته، نشان دهنده مسائل ساختاری و سیستمی در این حوزه است که دلایل زیر می تواند برای آن ذکر شود:
۱٫ عدم ثبات سیاسی و اجرایی:
– تغییر مکرر وزرا نشان از عدم ثبات سیاسی و اجرایی در این وزارتخانه است.
– هر وزیر جدید با طرح های جدید و تغییر رویکردها، استمرار و تداوم در سیاست گذاری های آموزشی را مختل می کند.
۲٫ نگاه کوتاه مدت و سیاسی:
– تصمیم گیری ها بیشتر بر اساس مصالح سیاسی و کوتاه مدت صورت می گیرد.
– نبود یک چشم انداز بلندمدت و راهبردی در بخش آموزش.
۳٫ کمبود منابع مالی و عدم تخصیص بودجه کافی:
– محدودیت منابع مالی برای اجرای طرح ها و برنامه های جدید.
– در نهایت به جای اصلاح و تغییر، بازگشت به روش های قبلی صورت می گیرد.
۴٫ نبود مشارکت ذینفعان:
– عدم مشارکت کافی والدین، معلمان و جامعه در تصمیم گیری های آموزشی.
– این امر منجر به طراحی برنامه های ناهماهنگ با نیازهای واقعی می شود.
لذا برای بهبود و ثبات در نظام آموزشی، نیاز به یک برنامه جامع و بلندمدت با مشارکت ذینفعان اصلی است.
بررسی تجربیات سایر کشورها در زمینه اصلاح و بهبود نظام آموزشی می تواند برای ایران بسیار مفید باشد. چند مثال از این تجربیات قابل بررسی هستند:
۱٫ تجربه کشورهای اسکاندیناوی مانند فنلاند:
– این کشورها با ایجاد ثبات در سیاست های آموزشی و ارتقای نقش معلمان به عنوان متخصصان آموزشی، موفق به ایجاد یکی از بهترین نظام های آموزشی جهان شده اند.
– تمرکززدایی و واگذاری اختیارات به مدارس و معلمان، همراه با سرمایه گذاری بر روی آموزش معلمان از جمله این تجربیات است.
۲٫ تجربه کشورهای آسیایی مانند سنگاپور و کره جنوبی:
– این کشورها با اتخاذ رویکردهای آموزشی مبتنی بر نوآوری و توسعه مهارت های قرن ۲۱، پیشرفت چشمگیری در نظام آموزشی خود داشته اند.
– تمرکز بر آموزش مادام العمر، ارتقای جایگاه معلمان و سرمایه گذاری در آموزش از ویژگی های این رویکردها است.
۳٫ تجربه کشورهای توسعه یافته مانند کانادا و استرالیا:
– این کشورها با ایجاد انعطاف پذیری، بومی سازی و تقویت ارتباط آموزش با بازار کار، موفق به افزایش کیفیت و پاسخگویی نظام آموزشی خود شده اند.
– توجه به آموزش مهارت های مورد نیاز بازار کار و ایجاد پیوند بین آموزش و اشتغال از جمله این تجربیات است.
در مجموع، بررسی دقیق و بومی سازی این تجربیات می تواند برای ایران مفید باشد و به بهبود نظام آموزشی این کشور کمک کند.
اجرای اصلاحات گسترده در نظام آموزشی ایران با چالش ها و موانع مختلفی روبرو خواهد بود که مهمترین آنها عبارتند از:
۱٫ مقاومت سازمانی و سیاسی:
– مخالفت گروه های ذینفوذ با تغییرات ساختاری و تفویض اختیارات
– چالش های سیاسی و بروکراتیک برای تغییرات نهادی و تمرکززدایی
۲٫ محدودیت های مالی و منابع:
– کمبود بودجه لازم برای ارتقای کیفیت آموزش و زیرساخت ها
– محدودیت در تخصیص منابع به بخش های مختلف آموزشی
۳٫ کمبود ظرفیت و توان اجرایی:
– چالش های مدیریتی و اجرایی در نظام متمرکز آموزشی
– کمبود مهارت ها و تخصص لازم برای اجرای اصلاحات در سطوح مختلف
۴٫ مقاومت فرهنگی و اجتماعی:
– باورها و هنجارهای موجود در مورد نقش و جایگاه آموزش
– عدم آمادگی خانواده ها و جوامع محلی برای مشارکت در امور مدارس
۵٫ چالش های ساختاری و قانونی:
– ساختار متمرکز و بروکراتیک نظام آموزشی
– نداشتن قوانین و مقررات حمایتی برای اصلاحات
برای غلبه بر این موانع، نیاز به اراده سیاسی قوی، مدیریت تغییر اثربخش، تأمین منابع مالی کافی و ایجاد فرهنگ مشارکتی در جامعه است. همچنین انجام اصلاحات تدریجی و بومی سازی الگوهای موفق سایر کشورها می تواند موثر باشد.
بر اساس بررسی تجربیات سایر کشورها، اصلاحات زیر در نظام آموزشی ایران می تواند اجرا شود:
۱٫ ایجاد ثبات و پایداری در سیاست های آموزشی:
– اجتناب از تغییرات مکرر و بی رویه در برنامه های درسی و ساختار آموزشی
– تدوین راهبردها و برنامه های میان مدت و بلندمدت توسعه آموزش
۲٫ ارتقای جایگاه و نقش معلمان:
– افزایش کیفیت آموزش و تربیت معلمان
– بهبود وضعیت رفاهی و شرایط کاری معلمان
– تفویض اختیارات بیشتر به معلمان در امور آموزشی و تربیتی
۳٫ تمرکززدایی و افزایش مشارکت مدارس و جوامع محلی:
– واگذاری اختیارات و مسئولیت های بیشتر به مدارس
– تقویت مشارکت اولیاء و جوامع محلی در امور مدرسه
۴٫ توسعه آموزش مهارت های قرن ۲۱ و پیوند آموزش با بازار کار:
– بازنگری در برنامه های درسی متمرکز بر مهارت های نوآوری، خلاقیت و…
– ایجاد پیوند قوی تر بین آموزش و نیازهای بازار کار در مناطق مختلف
۵٫ توجه به آموزش مادام العمر و توسعه پایدار:
– گسترش آموزش های مهارتی و حرفه ای برای همه گروه های سنی
– تقویت زیرساخت ها و امکانات آموزشی در سراسر کشور
اجرای این اصلاحات با توجه به شرایط و نیازهای بومی ایران می تواند به بهبود کیفی و کمی نظام آموزشی این کشور کمک کند.
گروه های ذینفع مهمی مانند معلمان و والدین می توانند نقش مهمی در اجرای موفق اصلاحات آموزشی در ایران ایفا کنند:
۱٫ معلمان:
– مشارکت فعال در طراحی و اجرای برنامه های آموزشی جدید
– تقویت مهارت ها و شایستگی های حرفه ای معلمان از طریق آموزش های مستمر
– ایجاد انگیزه و جو مثبت در مدارس برای پذیرش تغییرات
– مشارکت در مدیریت مدرسه و تصمیم گیری های مربوطه
۲٫ والدین:
– مشارکت در برنامه ریزی و اجرای برنامه های آموزشی و تربیتی
– همکاری برای تأمین منابع مالی و مادی مورد نیاز مدارس
– نظارت بر عملکرد مدارس و ارائه بازخورد به مسئولان
– مشارکت در مدیریت مدارس و تصمیم گیری های مربوطه
۳٫ سایر ذینفعان:
– مشارکت نهادهای محلی، انجمن های صنفی و تشکل های مردمی
– همکاری با دانشگاه ها و مراکز پژوهشی برای بهبود کیفیت آموزش
– تعامل با رسانه ها برای افزایش آگاهی عمومی و مشارکت اجتماعی
در صورت مشارکت موثر این گروه ها، می توان به اجرای اصلاحات آموزشی در ایران امیدوار بود. ایجاد فرهنگ مشارکت و شفافیت در این زمینه از ضروریات است.
با توجه به تنوع و گستردگی منابع سازمانی وزارت آموزش و پرورش در ایران، می توان با اتخاذ راهکارهای مناسب به هم افزایی و بهینه سازی این منابع اقدام کرد:
۱٫ یکپارچه سازی و مدیریت یکپارچه منابع:
– ایجاد یک سیستم جامع اطلاعات و مدیریت منابع
– تعیین وظایف و مسئولیت های دقیق برای هر یک از واحدهای سازمانی
– برنامه ریزی راهبردی برای بهره گیری بهینه از این منابع
۲٫ افزایش کارآمدی و تولیدکنندگی:
– بازنگری در فرآیندها و رویه های مدیریتی و اجرایی
– تقویت زیرساخت های فنی و فناوری اطلاعات
– توسعه مهارت های مدیریتی و کارآفرینی در کارکنان
۳٫ بهبود مکانیزم های نظارت و پاسخگویی:
– ایجاد سازوکارهای شفاف برای نظارت بر عملکرد واحدها
– تقویت ساز و کارهای بازخورد و پاسخگویی به ذینفعان
– تقویت نقش و مشارکت ذینفعان در مدیریت و تصمیم گیری
۴٫ تنوع بخشی و کارآفرینی:
– توسعه فعالیت های کارآفرینانه و کسب و کارهای جدید
– بهره گیری از ظرفیت های بالقوه هر یک از این منابع
– مشارکت بخش خصوصی و تقویت همکاری های بین بخشی
با اتخاذ این رویکردها، می توان به بهینه سازی و هم افزایی منابع وزارت آموزش و پرورش در ایران دست یافت.
شرکتهای خصوصی میتوانند با همکاری وزارتخانه به شکل مؤثری در بهبود کارایی و استفاده بهینه از منابع وزارتخانه مشارکت کنند:
۱٫ مدیریت و نگهداری تسهیلات:
– همکاری با شرکتهای خصوصی برای مدیریت و نگهداری تأسیسات وزارتخانه مانند مدارس، خوابگاهها، بیمارستانها و مراکز تفریحی
– این امر باعث بهبود کارایی عملیاتی، کاهش هزینههای نگهداری و استفاده بهینه از این تسهیلات میشود.
۲٫ فعالیتهای تجاری:
– همکاری با کسب و کارهای خصوصی برای اداره امکانات تجاری مانند رستورانها، فروشگاهها و مراکز برگزاری رویدادها در داخل محوطه وزارتخانه
– این موضوع میتواند درآمدهای اضافی را برای وزارتخانه ایجاد کند و در عین حال خدمات ارزشمندی را برای معلمان، دانشآموزان و جامعه فراهم آورد.
۳٫ آموزش و توسعه ظرفیت:
– همکاری با ارائهدهندگان خصوصی آموزش و آموزش حرفهای برای ارائه برنامههای توسعه حرفهای به معلمان و کارکنان
– این امر میتواند مهارتهای کارکنان وزارتخانه را ارتقا داده و کیفیت ارائه آموزش را بهبود بخشد.
۴٫ فناوری و نوآوری:
– همکاری با شرکتهای فناوری برای ادغام راهکارهای دیجیتال، پلتفرمهای یادگیری الکترونیکی و ابزارهای تحلیل داده در عملیات وزارتخانه
– این موضوع میتواند فرآیندها را سادهسازی، تصمیمگیری را بهبود بخشد و نوآوری در بخش آموزش را تقویت کند.
۵٫ توسعه زیرساخت:
– مشارکت در مدلهای مشارکت عمومی-خصوصی مانند ساخت-بهرهبرداری-انتقال (BOT) یا ساخت-اجاره-انتقال (BLT) برای توسعه زیرساختهای آموزشی جدید مانند مدارس، خوابگاهها و تأسیسات ورزشی
– این امر میتواند از تخصص و سرمایه بخش خصوصی برای گسترش پایگاه داراییهای وزارتخانه استفاده کند بدون اینکه بودجه عمومی را تحت فشار قرار دهد.
۶٫ ابتکارات تأثیر اجتماعی:
– همکاری با سازمانهای غیرانتفاعی و کسب و کارهای اجتماعی برای ارائه برنامههای هدفمند به دانشآموزان محروم مانند بورسیهها، آموزش مهارتها و پروژههای توسعه اجتماعی
– این موضوع میتواند تأثیر اجتماعی وزارتخانه را افزایش داده و به جوامع محروم خدمات ارائه دهد.
با ساختاربندی و مدیریت دقیق این توافقات مشارکت عمومی-خصوصی، وزارتخانه میتواند ارزش منابع متنوع خود را آزاد کرده، کارایی را بهبود بخشیده و کیفیت خدمات آموزشی در کشور را ارتقا دهد.
همکاریهای بین المللی در حوزه آموزش میتواند به بهبود کیفیت آموزش در کشورها کمک کند. چند دلیل اصلی برای این موضوع وجود دارد:
۱٫ به اشتراک گذاشتن تجربیات و بهترین روشها: با برقراری ارتباط با کشورهای دیگر، امکان مبادله دانش و تجربیات در زمینههای مختلف آموزشی فراهم میشود. این میتواند به شناسایی و به کارگیری روشهای موفق در آموزش منجر شود.
۲٫ دسترسی به منابع و امکانات بیشتر: همکاریهای بینالمللی میتواند به کشورها در جذب و استفاده از منابع مالی، فنی و آموزشی بیشتری کمک کند. این منابع اضافی میتوانند به بهبود زیرساختها، تجهیزات و محتوای آموزشی کمک کنند.
۳٫ ارتقای توانمندیهای معلمان: برنامههای همکاری بینالمللی میتوانند به آموزش و توسعه حرفهای معلمان کمک کرده و مهارتهای آنها را ارتقا دهند. این امر میتواند به بهبود کیفیت تدریس و یادگیری در کلاسهای درس منجر شود.
۴٫ انتقال نوآوریها و فناوریهای آموزشی: از طریق همکاریهای بینالمللی، امکان آشنایی با فناوریها و روشهای نوین آموزشی فراهم میشود که میتوانند در کشورها نیز به کار گرفته شوند.
Monday, 18 November , 2024